تجربههای تبلیغی (5)
نام نشریه: مبلغان، شماره 57
مقتضای حال در مجالس بیحال (1)
كشتی شكشته گانیمای بادِ شرطه (2) برخیز باشد كه باز بینیم دیدار آشنا را
(حافظ)
شبِ تولّد بانوی بزرگ اسلام، حضرت زهرا علیهاالسلام بود. به مسجدی برای سخنرانی رفتم. مجلس مدتی طول كشیده بود و من سخنران دوم یا سوم به حساب میآمدم، علاوه بر اینكه خواندن اشعاری توسط مداحان در فواصل برنامه گنجانده شده بود. مجلس در مجموع وارفته و بی حال به نظر میرسید. و این، احساس من بود.
به نظر میرسد در چنین مجالسی، واعظ یا سخنران دو راه بیشتر پیش روی ندارد: یا باید از خیر سخنرانی بگذرد و دعای خیر مجلسیان را بدرقه راه خویش سازد و یا چنان شیوه ابتكاری به كار بندد كه بتواند خستگیها را برطرف و انرژیهای نهفته را بیدار كند و به قول حافظ، عمری دوباره به مجلس ببخشد.
خوبانِ پارسیگو بخشندگانِ عمرند ساقی بده بشارت رندانِ پارسا را
فكر میكردم شاید بتوانم شیوه دوم را به كار بندم. امّا چگونه؟ شش كارت مقوایی همراه داشتم كه اعدادی را از قبل با ماژیك بزرگ روی آنها نوشته بودم.
برخاستم. بسم اللّه گفتم. خیلی كوتاه ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام را تبریك گفتم. سپس صحبت را با این بیت آغاز كردم:
آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند نكتهها هست بسی، محرم اسرار كجاست (3)
برای تمركز بیشتر یك بار دیگر همین بیت را با تأكید بیشتر بر كلمات، آرام و شمرده خواندم. سپس گفتم:
سخنرانی من امشب درباره همین بیت شعر است:
«آنكس است اهل بشارت كه اشارت داند.»
حال ببینم در مجلس ما چه كسانی اهل بشارت اند؟ و با تأملی كوتاه گفتم: آنها كه اشارت دانند، اهل بشارت خواهند بود.
«نكتهها هست بسی، محرم اسرار كجاست؟» چه كسانی محرم اسرار هستند؟ كسانی كه نكته سنج و نكته فهم باشند. نكته دان و محرم اسرار باشند.
حواسها حسابی جمع شد. در این لحظه، كارتها را در آوردم و گفتم: اینها شش عدد كارت است. پشت هر كدام شمارهای نوشته شده است. هر شماره اشاره به حادثه و نكته خاصی در زندگی بانوی اسلام، حضرت زهرا علیهاالسلام دارد. هركس بتواند رابطه این اعداد را با زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام كشف كند، معلوم است اشارتها را خوب فهمیده و ان شاء ا... از اهل بشارت خواهد بود؛ ضمنا به بهترین پاسخها جایزهای تعلق خواهد گرفت.
آن گاه اعداد را با صدای بلند خواندم: «9، 33، 33، 34، 75، 95» با خواندن شمارهها مجلس تمركز بیشتری پیدا كرد. از گوشه و كنار مجلس گفتند: دوباره بخوان. دوباره خواندم. دستها برای پاسخ بالا رفت. یك نفر گفت: عدد 9 بیانگر ازدواج حضرت زهرا علیهاالسلام است. ضمن تأیید سخن او از جمعیت خواستم با یك صلوات او را تشویق كنند. آن گاه به این مناسبت، در سه چهار جمله بسیار كوتاه و به طور گذرا شرایط ازدواج را توضیح دادم. گفتم: لازمه ازدواج رسیدن به سه نوع بلوغ است:
بلوغ عقلی، بلوغ جسمی (جنسی) و بلوغ اقتصادی. و افزودم: بلوغِ عقلی، یعنی دانستن نحوه صحیح مدیریت زندگی زناشویی؛ بلوغ اقتصادی، یعنی داشتن شغل یا درآمدی كه بتواند هزینه زندگی خانواده را فراهم سازد؛ و بلوغ جنسی هم یعنی آمادگی غریزی برای ازدواج.
آن گاه گفتم: نكته مهم در زندگی حضرت زهرا علیهاالسلام این است كه چگونه یك دختر نه ساله به خانه شوی میرود؟ دختر نه ساله در جامعه ما یعنی دختری كه تازه به كلاس سوم دبستان پا گذاشته است. سپس توضیح دادم طرح این سؤال وقتی موجّه است كه بین «بلوغ عقلی» و «جسمی» دختران فاصله باشد. امّا اگر شرایط عقلی و جسمی به گونهای باشد كه دختری از نظر جسمی آمادگی داشته باشد و از نظر رشد عقلی و فكری بانویی در حدِّ سیدة نساء العالمین [سرور زنان جهان [باشد؛ یعنی آموزگار و مفسّر بزرگی كه در مكتبش عارفانی همچون فضّه پرورش یافته اند، دیگر سنّ كم او نمیتواند مانعی بر سر راه ازدواجش باشد و....
در مورد اعداد 34، 33 و 33 نفر دیگری پاسخ داد و گفت: اشاره به تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام است. من نیز ضمن تأیید و تشویق او قصّه تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام را به طور مختصر توضیح دادم.(4)
اعداد 75 و 95 نیز برای بیشتر افراد روشن بود. برای همین هر كس میخواست زودتر پاسخ دهد. این اعداد اشاره به مدّت زیستن حضرت زهرا علیهاالسلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله داشت. (5)
بعد از آن هم دو سه كتابی را كه درباره حضرت زهرا علیهاالسلام همراه آورده بودم، به بهترین پاسخ دهندگان جایزه دادم.
البته، همه این شگردها و تمهیدها و مقدمه چینیها برای فراهم آوردن ظاهر و قالب سخنرانی است كه این ظاهر به قول كتابِ «شرح امثله» تنها الفاظی است كه معتمد بر مخرج فم است.
امّا آنچه كه روح و قلب سخنرانی است و تأثیر واقعی سخن را تضمین میكند، میزان توجّه، ارادت و اخلاصِ ما نسبت به ساحت مقدس صاحب مجلس است كه با سلام كوچك و خالصانهای از سوی ما و گوشه چشمی از سوی او به دست میآید:
آنان كه خاك را به نظر كیمیا كنند آیا بُوَد كه گوشه چشمی به ما كنند
پینوشــــــــــــتها:
1. مقتضای حال، اموری است كه سخنور را وادار میكند با توجه به جایگاه ایراد سخن و شرایط مخاطبان به گونهای ویژه سخن بگوید؛ مقتضی الحال... ما یستلزمه مقامُ الكلامِ و احوالُ المخاطَبِ من التكلمِ علی وَجْهٍ خاص. (جواهر البلاغة، سید احمد هاشمی، چاپ بیروت، دار احیاء التراث، ص32) .
2. یعنی بادِ موافق (فرهنگ معین) .
3. حافظ.
4. «قالَتْ لَهُ [اَی لِرَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله] فاطمةُ یا أَبَةِ! لا طاقَةَ لی بِخِدْمَةِ الْبَیتِ، فَأَخْدِمْنی خادِما تَخْدِمُنی وَ تُعینُنی عَلی أَمْرِ الْبَیتِ فَقالَ لَها: یا فاطِمَةُ أَوَ لا تُریدینَ خَیرا مِنَ الْخادِمِ؟ تُسَبِّحینَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فی كُلِّ یوْمٍ ثَلاثا وَ ثَلاثینَ مَرَّةً وَ تَحْمِدینَهُ ثَلاثا وَ ثَلاثینَ مَرَّةً، وَ تُكَبِّرینَهُ اَرْبَعا وَ ثَلاثینَ مَرَّةً... یا فاطِمَةُ اِنَّكِ اِنْ قُلْتِها فی صَبیحَةِ كُلِّ یوْمٍ كَفاكِ اللّه ُ ما أَهَمَّكِ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا وَالآْخِرَةِ؛ حضرت زهرا علیهاالسلام (به رسول خدا صلی الله علیه و آله) گفت: پدرجان! [به تنهایی] از پس كارهای خانه بر نمیآیم. خادمهای را برای من استخدام كن كه در كارهای منزل به من كمك كند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: فاطمه، آیا چیزی نمیخواهی كه بهتر از خدمتكار باشد؟ هر روز 33 بار تسبیح، 33 بار حمد و 34 بار تكبیر بگو!... اگر در بامداد هر روز اینها را بگویی، خداوند امور مهم دنیا و آخرت تو را كفایت خواهد كرد.» (بحار الانوار، ج43، ص134) .
5. از سخن امام خمینی رحمه الله استفاده میشود كه ایشان روایت 75 روز را انتخاب كرده اند: «من راجع به حضرت صدیقه علیهاالسلام خودم را قاصر میدانم ذكری بكنم. فقط اكتفا میكنم به یك روایت كه در كافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است كه حضرت صادق علیه السلام میفرماید: فاطمه علیهاالسلام بعد از پدرش 75 روز زنده بودند.» (صحیفه نور، ج19، ص278 و 279).
افزودن دیدگاه جدید