تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (9)؛ یادکرد یار، طلایه‌های ایثار

تاریخ انتشار:
«تبلیغ»، تنها در نحوه گفتار و سخنرانی‌های شخصی مبلّغ متجلی نمی‌شود؛ بلكه تمام رفتارهای فردی و اجتماعی او را در بر می‌...
نویسنده: رحیم کارگر
نام نشریه: مبلغان، شماره 28

«تبلیغ»، تنها در نحوه گفتار و سخنرانی‌های شخصی مبلّغ متجلی نمی‌شود؛ بلكه تمام رفتارهای فردی و اجتماعی او را در بر می‌گیرد. مبلغ باید به شخصیت «فردی» و «اجتماعی» خود توجه كامل داشته باشد. هم به درون و معنویت خود توجه كند و به تزكیه و تهذیب نفس بپردازد و هم به رفع گرفتاری‌ها و مشكلات نیازمندان بپردازد.

این دو امر مهم را در دو بخش یادكرد یار و رفع حوایج نیازمندان؛ مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم.

بخش اول: یادكرد یار

ذكر حق پاك است، چون پاكی رسید                                     رخت بر بندد، برون آید پلید

(مولوی)

ذكر و یاد حق؛ یعنی فراموش نكردن خداوند و غافل نشدن از خداوندی كه مبلّغ مردم را به سوی او هدایت می‌كند. مبلّغ در همه حال باید به یاد مولای خود باشد، توجه خود را به او معطوف كند؛ خودش را در محضر او بداند؛ نام و ذكر او را همواره بر زبان جاری سازد؛ قصد تقرب و جلب خشنودی او را داشته باشد و آنی از ذكر و یاد الهی غافل نشود.

پیشوای عارفان امیرمؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید:

«و كُنْ لِلَّهِ ذاكِراً عَلی كُلِّ حالٍ (1) ؛ در همه حال به یاد خداوند باش.»

هادیان و منادیان پاكی‌ها، باید خود پاك و طاهر باشند و پیوسته متذكر و یادآور حق بوده، ایام و اوقات عمر را غنیمت شمرند. یك لحظه غفلت از شارع مقدس، باعث ضعف و سستی در تبلیغ و وعظ و عدم نتیجه گیری بهینه در آن می‌باشد.

بایسته است كه مبلغ به عمق مفهوم «ذكر و یاد الهی» پی ببرد و با جلوه‌ها و نشانه‌های آن آشنا شود، تا به شكل مناسب به انجام وظیفه پرداخته و مسؤولیت خود را فراموش نكند.

نتیجه ذكر و یاد حقیقی، در تبلیغ و ارشاد دیگران نمود پیدا می‌كند و انسان را به سمت امر به معروف ونهی از منكر سوق می‌دهد.

ابوحامد غزالی گوید: «ذكر حقیقی آن بود كه به وقت امر و نهی (نصیحت وارشاد و تبلیغ) ، فرا پیش آید و خدای را یاد كند و به وقت معصیت، دست ندارد و به وقت، فرمان به جای آرد... .» (2)

مبلغان ذاكر

«ذكر و یاد الهی» در تبلیغ، به دو گونه جلوه گر می‌شود:

1. مبلّغ در هنگام تبلیغ خدا را حاضر و ناظر كار خود بداند و لحظه‌ای از او غافل نشود.

2. مبلّغ و واعظ، در همه احوال و آنات زندگی در خلوت و جلوت، دو امر را فراموش نكند:

الف) نام و ذكر الهی را بر زبان جاری كند و دائم الذكر باشد؛

ب) كارها و فعالیت‌های تبلیغی خود را با نام و یاد او شروع كند و به او توكل و اتكا داشته باشد.

یادكرد یار، یادآور نیاز دائمی ما به او و عظمت و بزرگی او نسبت به ما است؛ پس در هر حال باید متذكر نام و یاد او باشیم.

الف) در محضر یار

عارف كامل حاج شیخ محمد بهاری همدانی رحمه الله، گفته است :

«دیگر این كه هیچ وقتی از اوقات زندگی‌اش، از مولای خود غافل نباشد. همواره باید كرده خود را به او عرضه دارد، تا رد و قبول وی معلوم گردد... دل باید همیشه با او باشد. نمی‌بینی كه حكام عرف، در هر نقطه‌ای كه هستند، دلشان دائماً در پایتخت است.» (3)

دانشمند اخلاقی، سید جعفر كشفی رحمه الله درباره ویژگی‌های عالمان و مبلّغان دین می‌گوید:

« در جمیع حركات و سكنات خودشان، مراقب خود و خداوند می‌باشند، به نحوی كه گویا خدای را می‌بینند و اگر نمی‌بینند، می‌دانند كه خداوند ایشان را می‌بیند. و گفتار آن‌ها با كردار مطابق می‌باشد و به آداب حضور و تعظیم و خشیت اقدام می‌نمایند و در تعلیم و تدریس و فتوای خود غیر از قرب حق، نشر علم، اظهار حق، بیان شرع، تقویت دین، رضای خداوند، ثواب آخرت و خلافت از خدا و رسول و ائمه علیهم السلام، دیگر چیزی در نظر ندارند و نفس را از آلایش دنیا و حرص و طمع و طول امل، تزكیه و پاك نموده اند... .» (4)

علامه عارف، فیض كاشانی رحمه الله می‌گوید:

«شایسته است [مبلّغ] در هیچ حال و هنگامی از یاد خدا غافل نگردد؛ بلكه پیوسته یا بیشتر اوقات به یاد خدا باشد. در هنگام قیام و در قعود؛ زمانی كه به پهلو خوابیده و آن گاه كه در حضور مردم و یا تنها است؛ زمانی كه می‌خورد و می‌آشامد؛ درحال تلاش و تكاپو است، یا قرار [و آرام] گرفته است... او را یاد كند.» (5)

ب) دائم الذكر بودن

دانشمند اخلاقی، سید جعفر كشفی رحمه الله می‌نویسد:

«باری باید كه [مبلّغان و عالمان] مقبل برشان و شیوه خود باشند و نمازهای فریضه [را] دراول اوقات آن‌ها، در نهایت حضور و آداب به جای آرند و نوافل مرتبه را ترك نكنند و تهجد در شب را فراموش ننمایند و قرائت كتاب اللّه در هر روز، اقلاً یك جزو بنمایند و دست تمسك را از آن كوتاه نكنند. در اكثر اوقات - خصوصاً قبل از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن - به ذكر و استغفار مشغول باشند تا به فرموده «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها مِنْ آناءِ اللَّیلِ فَسَبِّحْ وَ اَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّكَ تَرْضی « (6) عمل نموده و به مرتبه رضا برسند. و بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مصلای خود به هیأت حال تشهد بنشینند و به تعقیب مشغول باشند و بعد از طلوع آفتاب، مشغول به تعلیم، تدریس، فتوا، سوال و جواب مردمان، نشر علوم، احیای امر دین و... باشند. هم چنین بعد از نماز ظهر و عصر و در شب، به میهمانی و مجالس لهو و لعب، غفلت و مصاحبت عوام ننمایند و نروند. بعد از تعشی بخوابند و در وقت خواب با طهارت و ذكر بسیار، بخوابند تا به همان حال ذكر به خواب روند تا خوابگاه ایشان به منزله مصلّی و خواب ایشان عبادت باشد. و از معنای حدیث «نَوْمُ الْعالِمِ عِبادَة» بهره مند گردند.» (7)

ج) شروع با نام و یاد خدا

واعظ و مبلّغ قبل از تمامی كارها و فعالیت هایش - به خصوص سخنرانی، موعظه، ارشاد، امر به معروف، ذكر مصیبت و... - نام و یاد خدا را فراموش نكند و اسامی زیبای او را بر زبان جاری سازد.

عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملكی تبریزی سفارش می‌كند:

«بر واعظ است كه برای انجام دادن این امر مهم، خود و كارهای خود را به امامان معصوم علیهم السلام واگذارد. پیش از شروع منبر، با قرائت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از خداوند یاری جوید. و بعد از حمد و ثنای الهی، مختصری دعا نموده، از شیطان و نفس پناه جوید. آن گاه وعظ خود را آغاز و جلو اشتباهات خود را بگیرد. اگر این كارها را انجام داده و در تسلیم امور خود به خداوند و اولیایش، راست بگوید؛ خداوند او را حفظ می‌كند، سخن و وعظ او را مفید و موثر نموده و آن را نور و حكمت می‌گرداند.» (8)

علامه محدث نوری رحمه الله می‌گوید: « چون پای بر [منبر] گذاشت، بایستد؛ غیر از ذات مقدس حضرت احدیت و خلفای راشدینش (یعنی ائمه اطهارعلیهم السلام) همه را فراموش كند؛ كسی را نبیند؛ كسی را نجوید. (9)»

ذاكران عارف

1. امام صادق علیه السلام فرموده است: «پدرم (امام باقرعلیه السلام) كثیر الذكر بود. خدا را بسیار یاد می‌كرد. من در خدمت او راه می‌رفتم، می‌دیدم كه خدارا ذكر می‌كند. با او به طعام خوردن می‌نشستم، می‌دیدم كه زبانش به ذكر خدا گویا است. با مردم سخن می‌گفت و این كار، او را از ذكر خدا مشغول نمی‌كرد. من مرتب می‌دیدم كه زبان آن حضرت، به سقف دهانش چسبیده، می‌گوید: «لا اله الا اللّه.» در خانه ما را جمع می‌كرد و می‌فرمود: تا طلوع خورشید خدا را ذكر كنیم.» (10)

2. درباره حالات استاد اخلاق میرزا جواد آقا تهرانی رحمه الله گفته اند:

«ایشان اهل ذكر و دعا و مناجات و یاد خدا بودند. دعاهای كتاب «هدیه احمدیه» را مقید بودند هر شب بعد از نماز مغرب و عشا بخوانند و به ذكر هنگام طلوع و غروب آفتاب اهمیت به سزایی می‌دادند و حتی اگر مشغول سخنرانی بودند و یادشان می‌آمد، سخنرانی را قطع می‌كردند و می‌گفتند: وقت ذكر است و آن را انجام می‌دادند. به دیگران هم آموزش و تذكر می‌دادند كه لااقل ده بار همین ذكر «تسبیحات اربعه» را كه در روایتی آمده است، بگویند، به خاطر دستور خداوند تبارك و تعالی در قرآن كریم: «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الغُرُوبِ» نزدیك غروب آفتاب، ده مرتبه این ذكر را قرائت می‌نمودند: « لااله الا اللّه وحده لا شریك له...» (11)

3. در حالات آیت الله العظمی اراكی رحمه الله آمده است:

«ایشان همواره از اوقات خویش بهره می‌برد. مطالعه، تدریس، عبادت و... بخشی از كارهای روزانه او را تشكیل می‌داد. ایشان از خانه كه به مدرسه فیضیه می‌آمدند، در طول راه یا به پاسخ پرسش‌های شاگردان می‌پرداختند و یا به ذكر خداوند مشغول می‌شدند و هیچ كاری ایشان را از ذكر الهی باز نمی‌داشت. (12)

بخش دوم: رفع حوایج نیازمندان

ره نیكمردان آزاده گیر                                             چو استاده‌ای، دست افتاده گیر

كسی نیك بیند به هر دو سرای                                   كه نیكی رساند به خلق خدای

پیشوای عارفان امام صادق علیه السلام فرموده است:

«خدای تعالی، از مخلوق خود گروهی را آفریده و آنان را برای برآوردن حوایج شیعیان فقیر ما برگزیده تا برای این كار، بهشت را به ایشان پاداش دهد. پس اگر می‌توانی از آنان باش. (13)»

یكی از بایسته‌های اخلاقی مبلّغان و صفات برجسته هادیان بشر، دستگیری از نیازمندان، كمك و یاری رساندن به درماندگان، رفع حاجت‌های مادی و معنوی محتاجان، زدودن غم و غصه از سیمای اندوهگینان، هم دردی و هم نوایی با صاحبان رنج، سعی در رفع مشكلات و سختی‌های گرفتاران و... است.

مبلّغ وارسته و خردورز، در راستای وظیفه تبلیغی و ارشادی خود و در رابطه با مردم، چند راهكار و برنامه را در اولویت كاری خود قرار می‌دهد:

1 - برای تبلیغ و هدایت دیگران، تنها به سخنرانی و وعظ اكتفا نمی‌كند؛ بلكه به طور مستمر از شیوه‌ها و روش‌های مختلفی سود می‌جوید. او نباید تنها به منبر و سخنرانی یك طرفه بسنده كند؛ بلكه باید دائماً بدون هیچ تظاهر و تصنعی، در بین مردم - به خصوص گرفتاران - باشد و به گونه‌های مختلف دل آن‌ها را به دست آورد و تا حد توان، یاری شان كند.

2 - از آن جایی كه مبلّغان محترم در بین مردم - به خصوص توده‌های پایین جامعه - هستند و با آن‌ها برخورد داشته، احیاناً با مشكلات و ناراحتی‌های آنان آشنا می‌شوند؛ بهتراست سعی در رفع حاجت‌های آنان را برای خود فریضه بشمارند. البته این به میزان قدرت و توانایی روحی و مادی مبلغ بستگی دارد.

عالم ربانی مولا احمد نراقی رحمه الله می‌نویسد:

«شكی نیست كه بر آوردن حاجت برادران دینی، موجب سرور و خوشحالی ایشان می‌گردد و ثواب مسرور كردن برادر ایمانی نیز، از حد و نهایت بیرون است. شاد كردن دلی، بهتر از آباد كردن كشوری است. دل‌های غمناك، خانه خداوند پاك است؛ پس كسی كه آن را به شادی مرمت كند خانه خدا را مرمت كرده و هر كسی را نسبت بندگی به خدا است و هر كه بنده كسی را شاد كند، مولای او را شاد كرده است. (14)»

مبلّغان و یاری نیازمندان

عارف كامل بهاری همدانی رحمه الله می‌نویسد:

«از جمله اموری كه مبلّغ و عالم باید رعایت كند، این است كه حقیقتاً در موارد نیازها و گرفتاری‌های مردم، پشت و پناه مسلمین باشد.» هر كس كه دادرس مردم شد، او «ملجأ الانام و ملاذ الاسلام» [پناهگاه مردم و دژ اسلام] است... هم چنین «حجت الاسلام» آن است كه اقوال و افعال او، مسلمین را حجت باشد؛ و گرنه حجت خالی از وجه خواهد بود.» (15)

علامه فیض كاشانی نیز در این باره می‌فرماید:

«[وظیفه دیگر] محافظت بر حقوق اخوان و قضای حوائج ایشان [است] ، چه تأكیدات بلیغه در آن شده؛ بلكه [آن را] بر اكثر فرائض، مقدم داشته اند.» (16)

در این زمینه، به نمونه‌های عملی از سیره و رفتار علما و عارفان اشاره می‌شود:

1. حاج ملا محمد صالح برغانی می‌فرمود: پدرم گفت:

«در خواب دیدم كه پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله نشسته و علما در خدمت آن حضرت نشسته اند، مقدم بر همه ابن فهد حلی جای دارد، تعجب كردم كه این همه علما، با آن مقامات و شهرت، چگونه است كه همه در مقامی پایین‌تر از ابن فهد جای دارند؛ با این كه ابن فهد در میان علما چندان شهرتی ندارد؟ از این رو موضوع را از رسول اكرم صلی الله علیه وآله پرسیدم، فرمود: «علت این ا ست كه دیگر علما هنگامی كه فقیر به آن‌ها مراجعه می‌كرد، اگر از مال فقرا نزد ایشان بود به او می‌دادند؛ وگرنه جواب می‌كردند، اما ابن فهد هرگز فقیران و نیازمندان را از نزد خود محروم باز نمی‌گردانید و اگر از مال فقرا نزد او نبود، از مال خود می‌داد. این مرتبه را از این كار یافت.» (17)

2. دستگیری از فقرا، در نگاه شیخ عباس تهرانی رحمه الله، از جایگاهی رفیع برخوردار بود و ایشان سعی و اهتمام فراوان در برآوردن حاجت نیازمندان داشت. گاهی ایشان با افراد متمكن صحبت می‌كرد و می‌گفت: «آیا می‌توانید به من صد تومان قرض بدهید و سپس من در فرصت‌های مناسب كم كم بدهی خود را بپردازم؟ پس از موافقت و هماهنگی، پول‌ها را می‌گرفت و به مصرف فقرا می‌رساند... .» (18)

3. یكی از نزدیكان امام خمینی رحمه الله می‌گوید: «علاقه امام به مردم، یك علاقه عادی نیست، یك عشق است... واقعاً امام برای مردم می‌سوزند و مانند یك پدر مهربان، همیشه برای فرزندان پاك خود، سعادت آرزو می‌كنند. امام بارها در كنار تلویزیون - كه صحنه‌های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می‌شود - گریه كرده اند... .» (19)

4. در شرح زندگی شیخ جعفر كاشف الغطاء می‌نویسند: «آن قدر به مستمندان رسیدگی می‌كرد و در رفع مشكلات آنان فعال و از خود گذشته بود كه در بیشتر سال‌ها، هر چه داشت انفاق می‌كرد و وقتی دستش از همه جا كوتاه می‌گشت، خانه مسكونی خویش را رهن می‌گذاشت و پولش را به فقرا می‌بخشید.» (20)

5. در شرح احوال حاج ملا هادی سبزواری نوشته اند: «معاش حاجی از این قرار است: ازقنات عمید آباد... سالی چهل تومان فایده و حاصل باغ بود... قسمتی از این دخل را با كمال قناعت صرف معاش خود می‌فرمودند و مابقی به فقرا ایثار و انفاق می‌شد. هر سال در عشر آخر صفر سه شب روضه خوانی می‌كردند... و نان و آب گوشت به فقرایی كه شل و كور و عاجز بودند، می‌خورانیدند و نفری یك قران به آن‌ها مبذول می‌داشتند... .» (21)

6. درباره سید مرتضی رحمه الله نوشته اند: «او پیوسته مراقب حال مستمندان و مواظب بسیاری از خانواده‌های نیازمند بود. برای بسیاری از افراد بی بضاعت، ماهانه مقرر داشته بود كه خود آنان، از منبع آن خبر نداشتند و پس از رحلت سید كه ماهانه قطع گردید، متوجه شدند. (22)»

· پاورقــــــــــــــــــــی

1) امالی شیخ طوسی، ص 8.

2) كیمیای سعادت، ابوحامد محمد غزالی، ج 1، ص 256.

3) تذكرة المتقین، ص 131.

4) میزان الملوك و الطوائف، ص 154 و 155.

5) اذكار القلوب، ص 17.

6) طه / 130. (ترجمه: پیش از برآمدن آفتاب و قبل از فروشدن آن با ستایش پروردگارت [او را] تسبیح گوی، و برخی از ساعات شب و حوالی روز را به نیایش پرداز، باشد كه خشنودگردی.)

7) میزان الملوك و الطوائف، ص 160 و 161.

8) المراقبات، ص 290.

9) لؤلؤ و مرجان، ص 13.

10) اصول كافی، ج 2، ص 499.

11) خاطراتی از آیینه اخلاق، ص 50.

12) شرح حال آیت العظمی اراكی، ص 15.

13) جامع السعادات، ج 2، ص 308.

14) معراج السعادة، ص 387 و 388.

15) تذكرة المتقین، ص 130.

16) زاد السالك، ص 34.

17) بیدارگران اقالیم قبله، ص 211. (به نقل از قصص العلماء تنكابنی) .

18) دو عارف سالك، ص 80.

19) فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی، ص 37.

20) قصص العلماء، ص 188.

21) سیمای فرزانگان، ص 367.

22) همان.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.